- دست گزین
- منتخب، گلچین
معنی دست گزین - جستجوی لغت در جدول جو
- دست گزین ((~. گُ))
- آن چه که با دست آن را انتخاب کرده باشند، دست چین. منتخب، برگزیده، آن که پیوسته خواهد در مسند و صدر مجلس نشیند، اسب جنیبت، اسب کوتل
- دست گزین
- هر چیز انتخاب شده، چیزی که آن را با دست جدا کرده و برگزیده باشند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دریغ خوردن افسوس خوردن تاسف داشتن، آنچه که با دست آنرا انتخاب کرده باشند دست چین، منتخب بر کزیده، آنکه پیوسته خواهد در مسند و در صدر مجلس نشیند، اسب جنیبت اسب کوتل
در حال گزیدن دست
کسی که پول خوب و بد را از هم جدا کند، درم گزیننده، درم سنج، صراف
اقدام نمودن، اقدام
لمس کردن
میوه ای که با دست چینند، با دست انتخاب کردن اشیا
دو دست را پیاپی برهم زدن برای ابراز شادی و خوشحالی، دو کف دست را برهم زدن با آهنگ موسیقی، کف زدن
کنایه از به کاری پرداختن
کنایه از به کاری پرداختن
ویژگی میوه یا چیز دیگر که آن را با دست چیده و برگزیده باشند
برگزیده، منتخب
Clap, Dab
аплодировать , постучать
klatschen, klopfen
аплодувати , легенько стукати
klaskać, lekko klepać
拍手 , 轻拍
aplaudir, dar tapinhas
applaudire, battere leggermente
aplaudir, dar golpecitos
applaudir, tapoter
klappen, zacht kloppen
ปรบมือ , ตบเบาๆ
bertepuk tangan, mengetuk ringan
صفق , دفع
ताली बजाना , थपथपाना
למחוא כף , לטפוח
拍手する , 軽くたたく
박수치다 , 가볍게 두드리다
alkışlamak, hafifçe vurmak
makofi, kupiga tapo